قانون وقانونیت طی صد سال اخیردرافغانستان
ع.باغبان ع.باغبان

                        از1287 الی 1387 هجری شمسی                                       

افغانستان باداشتن تاریخ وفرهنگ چندین هزارساله،اکثراُدستخوش حوادث وموردتجاوز متجاوزین قرارگرفته.که درنتیجه قتل،کشتاروویرانی رابه ارمغان آورده.که اکثراَ قربانی این حوادث رامردم غریب وزحمتکش تشکیل داده ومیدهند.وزمامداران درطول چندین قرن اکثراَبه همکاری قدرتهای اجنبی بقدرت رسیده،ویابمنا فع آنها حکمروائی نموده اند.هرگاه درطول این مدت کدام رژیمیکه به منافع زحمتکشان جامعه رویکار آمده باشد.به زودی،دول قدرتمند باهمکاری روحانیون مذهبی و نماینده گانشان. جهت حفظ منافع خود،به عناوین مختلف آن رژیم راسرکوب نمودند. این تجاوزات ومداخلات اثرات ناگوار،وحتی مانع ایجاد جامعه مدنی وحقوقی وحاکمیت قانون درکشورماشده است.طورنمونه صد سال اخیروطنما شاهد تغیرات،تحولات ودگرگونی هامختلف گردیده. لذا سیر تطبیق قانون درطول صدسال اخیر،مراحل صعودی ونزولی را طی نموده ومینماید.                 

    دولتهاجهت بیشبرداهداف ومرام خویش قوانین،فرامین وطرزالعمل ها را وضع نموده.تادرپرتوآن، امکانات زندگی را برای اتباع کشورمساعد وتضمین نماید. قواعد حقوقی وضع شده ،خصلت و ماهیت همان رژیم راکه بنفع کدام طبقه درجامعه عمل مینماید،بیان میدارد.       

     طی صدسال اخیرکشورماشاهد حکومات مختلف النوع بود.که عملکردشان درمقابل مردم نظربه خصلت وماهیت رهبران ودولتمردان خیلی متفاوت بوده است.عدالت ودیموکراسی کمتربه نظر رسیده. چون تمثیل کننده گان قدرت اقلیت محدود،که متشکل از جابران وزورمندان بودند،درراس دولت قرار گرفتند. فرامین ،دستورالعمل ها وقوانینی را،اولا جهت حفظ منافع خود وضع میکردند. وثانیاُ هرگاه پرنسیپ های حقوقی که بیانگرمنافع اکثریت جامعه میبود،درآن تسجیل میکردند.صرف درروی کاغذ باقی میماند.واکثراً سلاطین وزورمندان از دین،مذهب،قوم،لسان ....درتحقق اهداف ومنافع شخصی  خود سئواستفاده نموده،وحتی اقدام به کشتارهای دستجعی،کله مناره ها،زنده بگور کردنها،نسل کشی،وانواع مختلف مظالم نموده اند.تاریخ وطنما شاهد تعداد معدود شاهان ورهبرانی است که درجهت خیروصلاح مردم خدمت نموده باشد.گرچه  موقیعت جغرافیائی کشورما زمینه را چنان مساعد ساخته،تا ازنظر سوق الجیشی تحت تجاوزات کشورهای متجاوزقراربگیرد.وحکومات وابسته ایجادگردد.اما رشادت ومبارزه پیگیرمردم زحمتکش جلوظلم وتعدی رامیگرفت،اما بعضا کمک سایرقدرت هاجهت حفظ منافع آینده شان بهمکاری هموطنان فروخته شده، بااستفاده ازعقیده پاک مردم مسلمان کشورما،زمینه تجاوزدیگررابوجودآورده.وزمینه های کشتار،ویرانی وجنایات دیگررافراهم نموده ومینمایند.درنتیجه سلسله قانون شکنیها،حق تلفیها گاهی شکل صعودی وگاهی نزولی داشته است.                                  

   جهت روشنی موضوع بهتراست تا تعاریف ازحق یاحقوق ,شریعت ,جرم,قانون,قانون اساسی وقانونیت ،حکومت قانون داشته باشیم.                                                                           

  ـ ازحق وحقوق دانشمندان تعاریف متعدد ارائه کرده اند.حق عبارت ازامتیازی است که شخص در  جامعه دارامیباشد.داکترناصرکارتوزیان میگویدکه حقوق مجموعه ازقواعدالزام آوروکلی است که به منظورایجاد نظم واستقرارعدالت به زندگی اجتماعی انسان حکومت میکند.واجرای آن ازطرف دولت تضمین میشود تعاریف دیگررا میتوان بیان داشت (حقوق به معنی جمع حق یعنی راستیها) حقوق یا حق عبارت ازامتیاز وقدرتی است که فرد درمقابل دیگران درزندگی اجتماعی دارد.وازآن میتواند استفاده کند. مثلا آزادی بیان ,حق مالکیت,حق رای....                                         

        حقوق عبارت ازمجموع قواعدالزامی حاکم برروابط افراد جامعه میباشد.یکتعدادعلما،حقوق راچنین تعریف کردندکه:حقوق عبارت ازروابط انسانی است که جهت زندگی نمودن دراجتماع تنظیم میگردد. واین روابط را براساس نیازهای که هست برقرارمیکند.پس این نیازها ،پدیده های طبیعی وواقعی هستند.وشناسائی نیازها وروابط ناشی از آنها درزندگی اجتماعی علم حقوق راتشکیل میدهد.  فقه:ـ درلغت به معنی فهمیدن ودرک کردن میباشد. فقه اسلامی قوانین واحکام الهی راگویند.        

 شریعت:ازنظرلغوی بمعنی مکانی که ازآنجا آب مینوشند.وهم بمعنی راه راست میباشد.شریعت ازنظر مذهبی عبارت است ازآنچه خداوند برای مردم تشریح میکند خواه مربوط به عقاید,اخلاق, عبادات ویا معاملات باشد.وازنظرحقوقدانان عبارت ازاحکامی عملی دین میباشد.                      

   جرم: دورگیم جامعه شناس فرانسوی میگوید: عبارت ازهرعملیکه قابل مجازات باشد.ویاهرفعل یا ترک فعلی که نظم وآرامش اجتماعی رامختل سازدوقانون برای آن مجازات تعین کرده باشد.  

      قانون:ـ ازنظرلغوی به معنی رسم, قاعده ,روش ویا آئین میباشد.وازنظرحقوقی عبارت ازمجموع قواعد الزام آورکه توسط مقامات صلاحیتداروضع میگردد.                                        

            قانون اساسی:ـ عبارت ازمجموع قوانین ومقرراتی میباشد که ماهیت دولت,حکومت,سازمانهای حکومت، حقوق ملت وروابط حقوقی ملت رابا سازمان حکومت بیان میدارد.چون قانون ازطرف طبقه حاکم  وضع میگردد.بصورت عموم ازمنافع همان طبقه حمایت مینماید.شکل ونحوه تطبیق آن نظر به نوعیت رژیم فرق مینماید.دررژیمهای مطلقه که حاکمیت فردی میباشد,قانون اساسی یک هدیه ویاتحفه است  که ازطرف دیکتاتورویا پادشاه به ملت اهدا د میشود.چنین قانون ارزش حقوقی ندار .زیرا مشروعیت  آن بستگی به شاه دارد.                                                           

        قانونیت :عبارت ازتطبیق یکسان قانون بدون هیچ نوع امتیازویا تبعیض بالای همه افرادجامعه.    

 حکومت قانون:عبارت ازرژیم میباشدکه اجراتش جهت رفاء عامه طبق قانون بوده ودرجامعه قانونیت را تطبیق کند.                                                                                               

   کشورماطی صد سال اخیرشاهد حوادث وقضایای خیلی مهم وپرآشوب بوده که درسایرکشورها نظیر آن بملاحظه نرسیده است.تسلط انگلیس (دوران حبیب الئد خان) گرفتن استقلال (دوران امان الئدخان) توطئه انگلیس وسقوط رژیم امان الئد خان(دوران حبیب الئد کلکانی)وتعویض مهره جدید انگلیس(دوران نادرشاه) مرحله بحرانهای جنگ دوم جهانی ودورهء جنگ سرد(سلطنت محمدظاهر) سقوط نظام شاهی بعد ازچندین قرن,بوجودآمدن اولین نظام جمهوری(دوران جمهوریت محمد داود). حادثه7 ثور1357 که آغاز مداخلات مستقیم بلاک شرق وغرب بشمول دول همسایه ما بخصوص پاکستان وایران ودول عربی (دوران نورمحمد تره کی وحفیظ الئد امین).دوران تجاوزاتحاد شوروی به افغانستان که مرحله جنگ غیرمستقیم امریکا ,دول غربی ومتحدین شان بااتحاد شوروی.

(حکومت ببرک کارمل ودوکتورنجیب الئد میباشد.) .بقدرت رسیدن مجاهدین که مرحله خانه جنگی تخریب وتاراج وطن مایادمیگردد.حکومات صبغت الئدمجددی،برهان الدین ربانی واحمدشاه مسعود دوران قدرت مسلمانان متعصب مذهبی,ویکتازی پاکستان وگروپ القاعده درافغانستان (دوران طالبان برهبری ملا محمد عمروبن الادن) ومرحله فعلی که تجاوزامریکا وسایر همپیمانانش (حکومت حامد کرزی) میباشد.                                                                             

  نهضت قانون وقانونگذادی جهت ایجاد نظم وقانونیت درکشورما،باالهام ازانقلاب کبیرفرانسه اعلامیه جهانی حقوق بشر،ریفورمها ی مشروطه خواهی درکشورهای ایران،سوریه ،ترکیه  و بعضی کشورهای دیگر بوجود آمد. بخصوص پروگرامهای اصلاحی سیدجمال الدین افغان وامیر شیرعلی خان که درجهت تدوین وتصویب قوانین درآن زمان,ونقش سیدنورمحمد شاه صدراعظم یاد کرد(سالهای 1862 الی 1878) ولی تعرض نظامی انگلیس تهداب اصلاحات راکه به خاطر اعمار جامعه نظم وقانون تهدابگذاری شده بود، ازبین برد.محمودطرزی درمقاله زیرعنوان(امن وآسایش) نیم چهرهءازوضع نظا م دولتی دوران عبدالرحمن خان راتوضیح نموده،که میرغلام محمد غبارآنرا دراثرخود تحت عنوان افغانستان درمسیر تاریخ مینویسد: (هیچ کس برجان خود برمال خود،برملک خود،هیچ امنیتی واعتمادی نداشت روزی نبود که قتلها اعدامهای رقم رقم با عقبوبت وعذابهای گوناگون ونهیب وتاراجهای ازحدافزون بوقوع نمی آید.ضبط املاک,مصادره اموال,فراری ساختن باعیال واطفال از وقایع دایمالاجرائی بود....)                                                

       باذکرتبصره مختصرفوق،طورفشرده نظراجمالی به  دوره های فوق الذکر را نظر اندازی مینمایم.       

  بخش اول قانون وقانونیت در دوره حبیب الله خان ـ سالهای(  1901 ـ 1919  م ) (1280 ـ 1298 هجری ق ):      برای امیر حبیب الئد ازپدرش یک حکومت قوی مرکزی که افکارآزادی و دیموکراسی درمردم کشته شده بود ومردم درترس وهراس زنده گی داشتند.بمیراث مانده .ابتداامیر از خود تقوی مذهبی نشان داده وچنین بیانیهء درمحضر عام داد.(.....درشرع اسلام بیشترازچهارزن در آن واحد برای بک مردمجاز نیست در حالیکه من از قبل دارای پنج زن بودم پس یکی آنرا از امروز طلاق دادم ...وهیچ زنی درافغانستان حق پوشیدن برقع سفید وابرک زرد واجازه گشت وگذاررادر زیارتکاه ها و مزارات وبدون لزوم در کوچه وبازار ندارد.....) چنانچه سردارمحمد شریف که حاکم کابل بود روزی زنی  را دربازارخلاف رسم ناموسداری بدیدکه قدم میزند.(هدفشان رنگ برقع ویا رفتارزن موافق افکارونظرحاکم صاحب نبود).امرکرد تا زن را درجوال باندازند.وزن راآنقدر ذریعه چوب زدند تا زن مرد.(صفحه 195 کتاب پادشاهان متاخرین افغانستان اثرمرزا یعقوب علی خافی)علاوتا فرمانی دیگرصادرنمودکه (...سراینده ها ورقاصه های زن رادرمحله خرابات شهر کابل اجباراءازرقص وسرایئدن توبه بدهند واین محله را بمردم دیگرمسکون نمودند.) چون پدر امیرحبیب الئد عبدالرحمن خان یکی ازشاهان دیکتاتوردرکشورما بحساب میرود،گرچه همان زمان نسبت جنگهای داخلی ومداخلات دوابر قدرت آنوقت (انگلیس وروسیه)برعلاویکه وخسارات جانی ومالی بجاگذاشت,دروطنما ملوک الطوایفی حاکم گردید. درهرقریه وشهر خانهاوملک ها حکومت میکردند،اداره وحکومت مرکزی وجود نداشت نا آرامی وبی امنیتی درهمه نقاط کشورحکمفرما بود.اما عبدالرحمن خان باقتل وکشتار هزاران تبعه کشورما،واز کله انسانها مناره ها بوجود آورد که درتاریخ کشورمابنام کله منارمشهوراست،وانواع شکنجه ( تیل داغ,پاره کردن انسان توسط دو درخت,قین وفانه کردن،کورکردن,گوش بریدن,انسان را تا گلون درزمین گورکردن,در مقعد انسان ماهی زنده را داخل کردن,سنگساروقطع دست,در سیاه چاها انداختن ودها نوع دیگر شکنجه .) را بالای مردم انجام داد ویک حکومت قوی ومرکزی بوجود آوردبود.بامرگ عبدالرحمن خان مردم آرزو داشتند که حکومت جدید برزخمهایشان مرهم خواهد گذاشت.اما چنین نشد.        

       درحكومت حبيب الله خان روند بسياركند نوآوری وجودداشت،ازيك طرف نيازهای شديدی به ترقی احساس میش، وازجانب ديگر به دليل پيامدهای استعماری ونفوذ فرهنگ غرب و واكنش های اجتماعی كه دربرابر آن به وجود می آمد، بسيار با احتياط دنبال می گردید.
دراین زمان برای اولين بار"مکتب حبيبيه" و"مكتب حربيه" افتتاح شد.بعدازسفرشاه درسال 1907 به هندوستان،وآشنائی با فرهنگ وپيشرفتهای نوين وعلمی،گرايش اميربه اقشارواپس گرا ومحدود انديش کمترشد.ولی او را متهم نمودند كه از طريقه شريعت اسلامی پا بيرون گذاشته و به فرهنگ غرب گراييده است.وهم عده ای كه قدرت واقتدارخود را درحفظ سنت ها وبافتهای قبيله ای ميٰديدند  برامیرفشارآوردند كه اين جدیداندیشی ها، زمينة دخالت بيگانگانرا درامورداخلی بيشترمیسازد. واين به نفع کشورنمیباشد.قراربودتا تغیرات درجهت عصری سازی موسسات دولتی صورت گیرد. ووسايل تخنیکی جديد وارد کشورگردد.اما دراثرفشارهای روحانيون وخوانين،دوقشرپرنفوذ جامعه  چندین سال اندیشه ترقی وپیشرفت به تعويق افتاد.تنهازمینه بوجودآمد تا تعداد محدود از درباريان وروشنفکران بمطالعه كتب جديد،جرايد،روزنامه ها ومجلات خارجی روآوردند.بروزافکارمترقی  وطرح رفورم واصلاحات درحكومت،سبب گردید که رژيم انجمن سراج الاخباررا درسال 1905 بنيانگذاری کند. ودر سال 1906 نخستين شماره روزنامه خود را به نام "سراج الاخبار افغانستان" منتشركرد.اعضای انجمن هدف خود را آشنا ساختن مردم افغانستان از رويدادهای داخلی وخارجی وآگاهی ازترقی وپیشرفت مردم جهان و چگونگی رهايی آنان ازواپس گرايی، بدبختی، فقرو نفاق وخصومتنايل آمدن به توسعه علم و تخنيكی که رفاه اقتصادی وحاکمیت قانون عنوان كرد. اما روزنامه با اهداف متذکره تنها يك شماره آن نشر، وحكومت مانع نشر شماره های بعدی آن گردید. باهمه تلاشهای بعضی روشنفکران درجهت نظام بهتر،قوای ثلاثه دولت بدست امیرحبیب الئد بود، خودش دربخش قانونگذاری فرمان صادر میکرد،که بعضی ازفرامین شاه را میتوان یاد آور شد :  ـ منع خریدوفروش غلامان. اما خودش غلامانی راکه از دوران پدرش داشت آزاد نکرد.      

      ـ تخفیف وتعویض بعضی مجازاتها وازبین بردن قسمی از شکنجها که طورمختصرمیتوان مثال داد. قین وفانه , تیل داغ  کردن را ممنوع نموده وسیاه چاه های زمان پدرش را در کابل وهرات تخریب نمود. وزندانیان آنرا که از مرده فرق نمیشدند باتن برهنه واستخوانی وچشمانیکه از دیدن نورعاجزوبسته بود,بیرون کشیدند.آقای غبار درصفحه 701 کتا ب افغانستان درمسیرتاریخ نوشت که( درایام کودکی این منظره حزین را به چشم دیدم که هنگا میکه 544 نفرآنانرا ازسیاه چاه بالاحصارکابل کشیده وروی خرها انداخته وبه اداره کوتوالی میبردند....)علاوتا هدایت داد تا تمام دوسیه های زنان ومردانیکه درمحبس برسرمیبرند,تکمیل وبه نزد خودش بیاورند.تا تعین مجازات شوند.چنانچه درسال 1911 دوسیه 1200 نفررا فیصله وبری ذمه دانسته,رها گردیدند. وامیردرکتاب کوتوالی به قلم خود چنین نوشت (سرازامروز 29 ذیقعده 1330 قمری کورکردن انسان موقوف وعوض آن 12سال حبس،عوض گوش بریدن 6 سال وعوض دست بریدن در صورت شرعی 10 سال حبس مقررشد.واین فقرات سیاست حکمی میباشد.هرگاه شرعی باشدالسن با السن والجروح قصاص این حکم راتحریرکردم وبه توفیق الهی خود من به همین قراررفتار خواهم کرد انشا الئد تعالی جهت سلاطین افغانستان که بعدازمن برسند.اگرازاولادمن بودند این فقرات را وصیت،واگرازاولادمن نبودند نصیحت بدانند فقط.)اما خود شاه فرامین رارعا یت نمی کرد ومخالفین خود را بشدت سرکوب مینمود.بعضا با تشکیل مجلس موءقتی قانونگذاری اقدام مینمود که میتوان درسال 1912 ازنظامنامه های رهداری,عروسی وتعزیه داری نامبرد.چون امیر شاه مطلقاالعنان وعیاش بود.رهبری هرسه قوه(قضائیه,مقننه وقضائیه)راخودش بدوش داشت,کمتر درجهت منافع مردم عمل میکرد.گرچه حکومت قوی مرکزی که ازپدرش بمیراث مانده بود،اما در جهت عمران کشورتوجه لازم نه نمود.بعدازسال 1910حکومت توسط  پسروبرادرش اداره میگردید.اداره به تدریج روبه انحطاط وفسادنهاد،دسپلین،مجازات ومکافات وجود نداشت.هرحاکم, مستوفی وماموردست آزاد پیدا نموده. رشوت ,تحفه,بیگاری وخویشاوندی شکل مشروع رابخود گرفت.جایدادهای دولتی درمعرض خریدوفروش گذاشته شد.پول ازمردم برعلاوه مالیه بنامهای (سرچربی بی بی وچپن پولی آقا )....وغیره اخذ میگردید چون قوانین خاص درزمینه، واورگان تطبیق کنندهء وجود نداشت هرمستوفی هرنوع مالیه که وضع میکرد,مردم ناچاربودندکه بپردازند . دربعضی نقاط کشورمانندهرات ومزارشریف ازاثرظلم وستم مردم مجبورشدندتابه کشورهای ایران وتاجکستان فرار نمایند.دورهء حبیب الئد خان با آنکه نظر به زمان حکومت پدرش ظلم وستم نسبتا کمترشده بود،اما از قانون وقانونیت کمترخبری بود.هرآنچه شاه وهمکارانش میخواست بالای مردم تحمیل میکردند.علم برداران دیموکراسی وترقی باموجودیت ظلم واختناق به مبارزهءخود ادامه دادند,گرچه یک گروپ آنها گرفتاروبه هدایت شاه کشته شدند.ولی همرزمان شان راه آنها را تعقیب نموده بداخل درباررخنه کردند. تاآنکه شاه را درمحل تفریح گاهش به تاریخ 21 فبروری 1919 ازبین بردند ـ  


January 19th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي